پیامبران و مهدویت-قسمت سوم
حضرت ابراهیم علیه السّلام و مهدویت
پیامبران و مهدویت-قسمت سوم
1. ظهور ابراهیم بت شکن علیه السّلام
حضرت ابراهیم علیه السّلام به عنوان دومین پیامبر اولوالعزم به نقل تورات در حدود چهار هزار سال (1) پیش در عراق کنونی و باز در کوفه متولد شد(2) و در منطقه ای به نام بابل(3) دعوت خود را آغاز کرد. رواج بت پرستی و ظهور طاغوتی همچون نمرود در سرزمینی که مدتی نه چندان طولانی پیش از آن طوفان نوح علیه السّلام را تجربه کرده بود و در میان فرزندان کسانی که همه از ایمان آورندگان به نوح علیه السّلام و از نجات یافتگان از طوفان بودند، نشان می دهد که در این فاصله شیطان به جد تلاش کرده تا جریان آب را از همین سرچشمه و پیش از آن که پر شود در اختیار خویش گیرد. رواج بت پرستی به حدی است که ابراهیم علیه السّلام در خانه یک بت پرست بت تراش به نام آزر بزرگ می شود. از این رو است که در این مقطع برنامه ریزی برای تشکیل ملک وارد مرحله ای متمایز شده و موضع امامت و رهبری و طراحی بلندمدت در دستور کار پیامبران قرار می گیرد. ابراهیم علیه السّلام نخستین پیامبری است که پس از آزمایشهای سخت و عجیب به مقام امامت می رسد و چون آن را برای ذریه خویش نیز تقاضا می کند پاسخ می شنود که این امر دائر مدار وراثت نبوده و تنها با بروز شایستگی ها قابل تجلی و واگذاری است.(4) اما به هر حال از این مقطع به بعد هر آنچه در تاریخ انبیا و درگیری آن با حزب شیطان رخ داده به نحوی وامدار این پیامبر بزرگ و ذریه فرزندان او است.در آغاز کار و با رسیدن ابراهیم علیه السّلام به سنین جوانی با واقعه بت شکنی در روز جشن نمرودیان دعوت وی آشکار می شود. نمرود که از پیش از این واقعه منتظر ظهور ابراهیم بود-و حمل مخفی وی گواهی بر این مدعا است-(5) به شدت با این موضوع در همان ابتدای کار برخورد کرده و با به راه انداختن عملیاتی روانی مردم را به مجازات ابراهیم علیه السّلام تحریک می کند تا از گرایش ایشان به دین ابراهیم علیه السّلام و قهرمان شدن او پس از شهادت جلوگیری کرده باشد:
قَالُوا حَرِّقُوهُ وَ انْصُرُوا آلِهَتَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ فَاعِلِینَ (6)
گفتند: «او را بسوزانید و خدایان خود را یاری کنید، اگر کاری از شما ساخته است!مردم جمع شده و با گردآوردن هیزم بسیار که نشانه عمق دشمنی و ترس نمرود از ابراهیم علیه السّلام و تلاش او برای نابودی قطعی حزب الله است با یک مشکل مواجه می شوند: شدت آتش به حدی بود که کسی توان نزدیک شدن به آن را نداشت و انتقال ابراهیم به درون آن ناممکن می نمود. در اینجا و بر اساس روایات، (7) شیطان ساخت منجنیق را به عنوان یک وسیله جنگی و مخرب به ایشان آموزش می دهد تا ابراهیم علیه السّلام را به وسیله آن به درون آتش پرتاب کنند. این مقطع یکی از صحنه های تجسم شیطان و در عین حال آموزش امور و ابزارهای مخرب به بشر و حزب خویش در مقابل آموزش های تمدن ساز انبیا علیهم السّلام است. در ادامه در مقاطع مهم دیگر که در آن سرنوشت تقابل این دو حزب به نقاط باریکی می رسد حضور شیطان و دخالت مستقیم او را خواهیم دید.
2. هجرت ابراهیم علیه السّلام
به هر حال و با گلستان شدن آتش ابراهیم علیه السّلام و نجات وی، این راه به شکست می انجامد و ابراهیم علیه السّلام تا مدتی در میان قوم خویش به دعوت دین خدا می پردازد. در اینجا است که نه بر اثر فشار نمرودیان-که با بروز آن معجزه توان مقابله با ابراهیم علیه السّلام را از دست داده بودند-که با امر الهی ابراهیم علیه السّلام مأمور به مهاجرت می شود.(8) هجرت در همیشه تاریخ و برای مردان بزرگ راهی بوده است برای حرکت به سمت گشایش و بنای تمدن های جدید."به گفته توین بی عضوهایی از برخی تمدن ها، اغلب هنگامی نفوذ و بها می یابند که برای مدتی از جامعه خود هجرت کنند."(9)
هجرت انبیا در این مهمترین و سازنده ترین هجرت های تاریخ بوده است. مولانا در اشعار خود این موضوع را به زیبایی تمام به نظم کشیده است.
نگر به یوسف کنعان که از کنار پدر***سفر فتادش تا مصر و شد شه والا
نگر به موسی عمران که از بر مادر***بمدین آمد و زان سیر گشت او مولا
نگر به عیسی مریم که از دوام سفر***چو آب چشمه حیوانست محیی موتا
نگر به صورت خضر و به سیرت الیاس***که یافتند ز سیر آن حیات روح افزا
نگر به احمد مرسل که مکه را بگذاشت***کشید لشکر و بر مکه گشت او والا
مقصد هجرت ابراهیم علیه السّلام دومین سرزمین راهبردی و تعیین کننده در این راستا را برای ما عیان می کند. سرزمین فلسطین که آن را "لولای سه قاره" نیز نامیده اند(10)، به نحوی در محل تلاقی سه قاره مهم آسیا، افریقا و اروپا قرار گرفته است که می توان آن را "چهار راه جهان" نیز دانست. امروزه و با گسترش فناوری های ارتباطی که مرزها را در نوردیده و جغرافیا را تا حد زیادی از مجموع معادلات جهانی حذف نموده است. باز هم شاهد اهمیت این سرزمین آخرالزمانی هستیم. گسترش و شکوفایی تجارت از سوی فنیقی ها از این سرزمین و توسعه کار با اعداد و محاسبات به تبع آن(11) و همچنین روحیه تاجرمآبانه لبنانی ها در دوران معاصر و جایگاه قابل توجه بیروت تا پیش از جنگ های داخلی همه مؤید این نکته است. در میان کشورهای جهان شاید لبنان تنها کشوری باشد که بدون اعمال سیاست های پذیرش مهاجر دارای تنوع فرهنگی است و چند فرهنگی بودن به راحتی از خلال توقفی کوتاه در آن قابل مشاهده است.
ابراهیم علیه السّلام با هدف هجرت و تبلیغ دین خداوند از این مکان مهم که نه تنها کالا که عقاید و دین نیز از آنجا قابل انتشار است، به همراه همسر خود ساره راهی این سفر سرنوشت ساز می شود. در سرزمین فلسطین ابراهیم علیه السّلام که ابتدا از همسرخود دارای فرزندی نمی شود با دخالت او با کنیز وی هاجر ازدواج کرده و در 86 سالگی از او دارای فرزندی به نام اسماعیل می شود. در ادامه و با بشارت فرشتگان که در قرآن کریم (12) نقل آن آمده است از ساره نیز در سن صد سالگی ابراهیم علیه السّلام و نود سالگی ساره دارای فرزند پسر دیگری به نام اسحاق می گردد.(13)
3. فرزندان ابراهیم علیه السّلام
شاید توجه به داستان فرزندان ابراهیم علیه السّلام در قرآن کریم بتوان تنها مربوط به معجزه خداوند در صاحب فرزند شدن ابراهیم در سنین پیری و کهولت ندانست. این دو فرزند در ادامه داستان هر کدام نقشی اساسی را در پیشبرد امر خداوند و استقرار ملک جهانی اسلام از طریق ذریه ی خویش ایفاء می نماید.یکی از این دو فرزند، حضرت اسحاق علیه السّلام مأمور پی گیری دعوت پدر در همان مقطع زمانی در این سرزمین می شود که جریان پیامبران بزرگ بنی اسرائیل از همین نقطه تاریخی آغاز می شود تا پس از طی فراز و نشیبهای بسیار به عروج عیسای روح الله علیه السّلام ختم شود.
فرزند دیگر این پیامبر بزرگ الهی، اسماعیل ذبیح الله علیه السلام با طراحی ای آخرالزمانی به عنوان ذخیره خداوند در بیابانهای خشک حجاز اسکان می یابد تا نطفه پیامبر آخرالزمان را از هجوم تندباد حوادث و دخالت حزب شیطان در امان نگاه دارد و از اصلاب شامخه و ارحام مطهره بگذراند تا آن زمان که وعده الهی در خصوص بعثت پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم محقق می شود.
از اینجا در بررسی جغرافیایی مان پس از عراق و فلسطین وارد سومین سرزمین به نام حجاز می شویم، سرزمینی خشک و لم یزرع و میزبان خانه خدا به عنوان نخستین خانه ای که خداوند برای مردم قرار داد.(14) این مکان مقدس و قبله مسلمانان از لحاظ زمین شناختی بر روی صحفه ای قرار دارد که به صفحه عربی مشهور است. می دانیم در مرکز صفحه های زمین شناسی از لحاظ وجود آتشفشان ها و به تبع آن زلزله با ثبات بیشتری مواجه هستیم تا کناره های آن. کعبه در میانه راه شرق تا غرب، بر روی صفحه عربی و در جدال میان رشته کوه های زاگرس و دریای سرخ یکی از باثبات ترین مناطق جغرافیایی جهان است. ظاهراً به همین دلیل است که در دو سوی جهان یعنی شرق آسیا و به ویژه کشور ژاپن در شرق، و غرب آمریکا یعنی ایالت سانفرانسیسکو با زلزله های شدیدتری مواجه هستیم و شاید از همین رو باشد که در میان روایات مربوط به نشانه های قیامت نیز به دو (15) خسف اشاره شده است: خسفی در شرق و خسفی در غرب. در روایات ما نیز موضوع گسترش زمین و خشکی از زیر کعبه وجود دارد که به دحوالارض مشهور است.(16) ظاهراً نخستین بخش کره زمین که به شکل خشکی از زیر آب درآمد و امکان زیست موجودات خشکی از جمله انسان را فراهم آورد، همین نقطه بود که امروزه کعبه مشرفه بر روی آن قرار دارد.
خداوند در قرآن کریم مأموریت هجرت به این سرزمین را از زبان خلیل خویش چنین بیان می فرماید:
رَبَّنَا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُوا الصَّلاَةَ...(17)
پروردگارا! من پاره ای از ذریه ام را در بیابانی غیر قابل کشت نزد خانه محرّم تو جای دادم تا نماز را بپا دارند.ابراهیم علیه السّلام مأمور می شود تا با باقی ماندن خود و اسحاق علیه السّلام و ذریه او در فلسطین، اسماعیل علیه السّلام را همراه با مادرش هاجر در این بیابان خشک جای دهد و با این اقدام به ظاهر غیر قابل توجیه و در باطن سرشار از دوراندیشی الهی، زمینه را برای بقای دین خداوند و استمرار آن در این سرزمین، پس از آن که جریان اسحاق علیه السّلام و ذریه او در فلسطین به ناکامی رسید، فراهم سازد. می دانیم که اقامه نماز در فرهنگ قرآنی به عنوان یکی از دستاوردهای تمکّن در زمین قلمداد شده است:
الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلاَةَ...(18)
آنان که چون در زمین تمکّنشان دهیم نماز را بپا دارند.و سرانجام این که مصداق اتم و اکمل تمکّن در زمین مربوط است به قیام آخرین ذخیره الهی در آخرالزمان و تشکیل ملک عظیم اسلام:
وعد الله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنّهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنّن لهم دینهم الذی ارتضی لهم...(19)
خداوند آنان را که از میان شما ایمان آورند و عمل صالح انجام دهنده وعده داده است که در زمین خلافتشان دهد همچنان که دیگرانی را که پیش از آنان خلافت داد و دینی را که برای آنان پسندیده است برایشان تمکین دهد.اگرچه نمی توان بر اساس این آیات تمکن در زمین را تنها لازمه اقامه صلاه دانست، اما از کنار هم قراردادن این سه آیه به روشنی در می یابیم که موضوع هجرت حضرت اسماعیل علیه السّلام همراه با مادر بزرگوار و فداکار خویش به سرزمین حجاز زمینه سازی ای بوده است برای فراهم ساختن مقدمات بعثت پیامبر آخرالزمان عجل الله تعالی فرجه الشرف و بر پا ساختن حکومت نهایی و جهانی اسلام در گستره زمین.
به هر حال در اینجا پی گیری داستان این هجرت را متوقف کرده و به سرزمین فلسطین باز می گردیم تا تعقیب کنیم آنچه در ادامه بر ابراهیم و اسحاق علیه السّلام و ذریه او در راستای مستقر ساختن ملک گذشت. پس از به پایان رساندن این جریان دوباره به حجاز خواهیم آمد و موضوع را در این سرزمین مقدس پی خواهیم گرفت.
پی نوشت ها :
1- به عقیده اهل کتاب (در نتیجه جمع بندی حوادث کتاب مقدس) حضرت ابراهیم علیه السلام 2000 سال قبل از میلاد، یعنی حدود 4000 سال پیش در شهر اور به دنیا آمد و به گفته تورات در آغاز ابرام (یعنی پدر بلندمرتبه) نامیده می شد. خدای متعال نام وی را در سن نود و نه سالگی به ابراهیم (یعنی پدر اقوام) تبدیل کرد. شهر اور نزدیک یک قرن پیش در عراق در ساحل فرات از زیر خاک بیرون آمد و در آثار باستانی بسیاری در آنجا یافت شد. (آشنایی با ادیان بزرگ، توفیقی، ص 73)
2- امام صادق علیه السّلام می فرمایند: محل تولّد ابراهیم علیه السّلام در قریه ای از قراء کوفه به نام (بکوث) بود و پدر او از اهالی آن قریه بود. (الکافی، ج8، ص 370)
3- ابراهیم علیه السّلام در شهر بابل سال های متمادی قیام بدعوت نمود و کسی دعوت او را نپذیرفته و در مقام تهدید و آزار او برآمدند تا اینکه او را محکوم بسوزانیدن نمودند.(الکافی، ج1، ص 175)
روح قدس ابراهیم خلیل که قریب هفتاد سال یکه و تنها پرچم توحید و خداپرستی را در سرزمین ظلمانی بابل به اهتزاز درآورد و احدی به او ایمان نیاورد و با کمال قدرت در مقام مبارزه با او درآمدند دعوت او را نپذیرفتند و لحظه ای خسته نشده تا آنکه که بتها و خدایان ساختگی آنها را بشکند و او را به عقوبت سوختن در آتش محکوم می نمایند هرگز فرشتگان مقرب هم چه خلوص در عبودیت را ندیده و نشنیده و تصور نداشتند (الکافی، ج1، ص 98).
4- سوره بقره، آیه 124:وَ إِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی قَالَ لاَ یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ
و چون ابراهیم را پروردگارش با کلماتى بیازمود، و وى آن همه را به انجام رسانید، [ خدا به او ] فرمود: « من تو را پیشواى مردم قرار دادم.» [ ابراهیم ] پرسید: « از دودمانم [ چطور ] ؟ » فرمود: « پیمان من به بیدادگران نمىرسد.»
5- داستان حضرت ابراهیم که قرآن مجید آن را ذکر فرموده که مادرش او را بطور پنهانی زائید و در غار پنهان نمود تا بحدّ بلوغ رسید. بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الائمة الأطهار، ج51، ص 201)
و نیز نک: و قد أجمع العلماء من الملل علی ما کان من ستر ولادة أبی ابراهیم الخلیل ع-و أمه لذلک و تدبیرهم فی إخفاء أمره عن ملک زمانه لخوفهم علیه منه (الفصول العشرة، ص 58)
تمام تاریخ نویسان اسلامی و غیراسلامی به طور اتفاق نقل کرده اند که ولادت «ابراهیم» خلیل (علیهاالسلام) از ترس کشته شدن به دست پادشاه زمانش به گونه ای انجام شد که احدی از خویشان بر آن آگاهی نیافت.
6- سوره انبیاء، آیه 68.
7- امام علیه السّلام فرمود: نمرود دستور داد در سواد کوفه هیزم جمع کنند و این هیزم در قریه ای به نام قطنانا در کنار کوثا فراهم آوردند، نمرود امر کرد در آنجا آتشی افروختند و خواستند ابراهیم علیه السّلام را در میان آتش بیاندازند ولی از این کار ناتوان شدند. شیطان آمد و برای آنها منجنیق درست کرد و ابراهیم را در آن گذاشتند و به آتش انداختند.(بحار الأنوار لدرر أخبار الائمة الأطهار، ج68، ص 156)
8- سوره صافات: قَالُوا ابْنُوا لَهُ بُنْیَاناً فَأَلْقُوهُ فِی الْجَحِیمِ (97) فَأَرَادُوا بِهِ کَیْداً فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَسْفَلِینَ (98) وَ قَالَ إِنِّی ذَاهِبٌ إِلَى رَبِّی سَیَهْدِینِ (99) رَبِّ هَبْ لِی مِنَ الصَّالِحِینَ (100) فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلاَمٍ حَلِیمٍ (101)
گفتند: « برایش [کوره] خانهاى بسازید و در آتشش بیندازید. »(97) پس خواستند به او نیرنگى زنند و [لى] ما آنان را پَست گردانیدیم.(98)و [ابراهیم] گفت: « من به سوى پروردگارم رهسپارم، زودا که مرا راه نماید.(99) «اى پروردگار من ! مرا [فرزندى] از شایستگان بخش. (100) پس او را به پسرى بردبار مژده دادیم.(101)
سوره عنکبوت، آیه 26: فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ وَ قَالَ إِنِّی مُهَاجِرٌ إِلَى رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ (26)
پس لوط به او ایمان آورد و [ابراهیم] گفت: «من به سوى پروردگار خود روى مى آورم، که اوست ارجمند حکیم. »(26) 9- واحدی، محمدصادق، فلسفه زمین گردی در قرآن، در مجموعه مقالات نخستین همایش جهانگردی و جمهوری اسلامی ایران، کیش، اسفندماه 1376، ج3، ص 363.
10- ر.ک: رحمانی، شمس الدین، لولای سه قاره.
11- تاد، لویس پل، کنت اس کوپر، کلارنس وودراو سورنسن، تاریخ تمدن و زندگی مردم جهان، مترجم: هاشم رضی، ص 154.
12- فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلاَمٍ حَلِیمٍ (سوره صافات، آیه 101): پس او را به پسرى بردبار مژده دادیم.
13- تاریخ طبری، /ترجمه، ج1، ص 187.
14- سوره آل عمران، آیه 96:إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکاً وَ هُدًى لِلْعَالَمِینَ
در حقیقت، نخستین خانهاى که براى [عبادت] مردم، نهاده شده، همان است که در مکه است و مبارک، و براى جهانیان [ مایه ] هدایت است.
15- قالَ رَسُولُ اللهِ ص لَا تَقُومُ السَّاعَهُ حَتَّی تَکُونَ عَشْرُ آیاتِ الدَّجَّالُ وَ الدُّخانُ وَ طُلُوعُ الشَّمْسِ مِن مَغْرِبَها وَ دابَّهُ الأرضِ وَ یَأجُوجُ وَ مأجُوجُ وَ ثَلاثٌ خُسُوفٍ خَسْفٌ بِالْمَشْرِقِ وَ خَسْفٌ بِالْمَغْرِبِ وَ خَسْفٌ بِجَزِیرَةِ الْعَرَبِ وَ نارٌ تَخْرُجُ مِنْ قَعْرٍ عَدَنٍ تَسُوقُ النَّاسَ اِلَی المَحَشرِ تَنزِلُ مَعَهُم اِذا نَزَلُوا وَ تُقِیلَ مَعَهُم اذَا قالُوا.(الخصال، ج2، ص 432 و...)
حذیفة بن اسید گفت: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم از حجره خود به سوی ما متوجه شد و ما درباره قیامت گفتگو می کردیم، حضرت فرمود: قیامت برپا نمی شود، تا ده نشانه پدید آید: دجّال، (بلندشدن) دود و طلوع خورشید از مغربش و جنبنده زمین و (خروج) یأجوج و مأجوج و فرو رفتن در زمین در سه جا، یکی در مشرق و دیگری در مغرب و دیگری در جزیرة العرب و آتشی که از قعر عدن (شهری است در یمن) که مردم را به سوی محشر سوق می دهد، هرگاه منزل کنند آن نیز منزل کند و هرگاه در وسط روز بخوابند، می خوابد.(هر کدام از اینها نشانه های قیامت است که به آنها (اشراط الساعه) می گویند.
16- روایت شده است، هر کس روز بیست و پنجم ذی قعده را که روز گسترش زمین از زیر کعبه (دحو الارض) است روزه بگیرد، خداوند گناه هفتاد سال او را می پوشاند. بحارالانوار لجامعة لدرر أخبار الائمة الاطهار، ج63، ص 454؛ روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج2، ص 351.
17- سوره ابراهیم، آیه 37.
18- سوره حج، آیه 41.
19- سوره نور، آیه 55.
همایون، محمد هادی؛(1390)، تاریخ تمدن و ملک مهدوی، تهران: نشر دانشگاه امام صادق (ع)و پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، چاپ اول1390
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}